تقوا از «وقایه» گرفته شده است، یعنی هر آنچه انسان به وسیله آن از عذاب الله (ج) مصون و محفوظ می‌ماند.

تقوا مانند وقایه در اصل به معنی سپر است، یعنی آنچنان که به وسیله سپر در برابر ضربات دشمن از خودمان محافظت می‌کنیم، به وسیله‌ی تقوا هم در برابر گناهان خود را حفظ می‌نمائیم.

در فرهنگ راغب اصفهانی «تقوا» یعنی حفظ نفس از آنچه مورد ترس است و این حقیقت تقوا است.

در اصطلاح شرع تقوی یعنی پرهیز از هر آنچه باعث گناه و معصیت خواهد شد.

تقوا یعنی مراقبت و هوشیاری و پرهیز کردن از همه‌ی خیالات و نیت و اعمال و گفتاری که نارضایی و گلایه خداوند را در پی دارد.

حال خیالات و نیت و اعمال و گفتار‌ی که باعث عدم رضایت خداوند می‌شوند سه قسمت می‌باشند:

۱- انجام ندادن و عمل نکردن به امری واجب و نیک و مستحب‌

۲- انجام دادن چیزی حرام یا مکروه و ناپسند

۳- افراط و زیاده‌روی در امری حلال و مباح

 

برخی از دانشمندان درباره‌ی تقوا گفته‌اند:

تقوا یعنی آنکه خداوند تعالی تو را در جایی نبیند که نهی فرموده و تو را در جایی بیابد که امر نموده است.

بعضی گفته‌اند: پرهیز از عذاب الهی با عمل صالح و ترس از خداوند متعال در نهان و آشکار و بعضی هم گفته‌اند: «اصل التقوی هی ان تعبد الله کانک تراه و ان لم تکن تراه، فانه یراک»

لذا انسان باید برای فرمانبرداری از الله (ج) و کسب اجرو پاداش الهی و رهایی از عذاب الله، تقوا پیشه کند.

تقوا توانایی و ظرفیت زندگی در جمع را در فرد بوجود می‌آورد و هنر برخورد و رفتار صحیح با دیگران را ایجاد می‌کند.

 توجه به تقوا تا آن ‌اندازه اهمیت دارد که توصیه به آن (تقوا) یکی از ارکان نماز جمعه محسوب شده که بدون توصیه به آن خطبه‌ی جمعه باطل می‌شود.

 

تقوا در قرآن

دعوت به تقوا یکی از کارهای اساسی پیامبران -علیهم السلام- در کار دعوتشان می‌باشد:

«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ» «هنگامی که صالح به آنان گفت آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!»

«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ» «هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!»

«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ هنگامی که برادرشان لوط به آنان گفت» «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!»

«إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ هنگامی که شعیب به آنها گفت» «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!»

(شعرا آیات ۱۰۶٫۱۴۲٫۱۶۱٫۱۷۷)

تقوا بهترین زاد و توشه برای انسان محسوب می‌شود:

«وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ..ُ.»(بقره ۱۹۷)؛ «و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید‌ای خردمندان!»

تقوا گاه شرط نجات از دوزخ:

«ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا»(مریم ۷۲)؛ «سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می‌بخشیم؛ و ظالمان را -در حالی که (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده‌اند- در آن رها می‌سازیم.»

گاه شرط فوز به بهشت برین:

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ»(شعرا ۹۰)؛ «(در آن روز) بهشت برای پرهیزکاران نزدیک می‌شود»

گاه شرط قبولی اعمال:

«قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»(مائده ۲۷)؛ «گفت: خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد!»

گاه موجبات برکات و خیرات:

«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ…»(اعراف ۹۶)؛ «و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشودیم.»

 

تقوا از دیدگاه امام عمر -رضی‌الله عنه:

یکی از اصحاب از امام عمر (رض) در مورد تقوا سوال کرد که تقوا به چه معناست؟

امام عمر (رض) فرمودند: تا به حال از مکانی که خاردار و گیاهان موزی وجود داشته عبور کرده‌ای؟

صحابی فرمود: بله

فرمود: چکار کردی؟

فرمود: خودم را جمع و جور کردم و راهم را ادامه دادم.

امام عمر (رض) فرمود: این همان تقوا است.

یعنی در مقابل گناهان باید خود را جمع و جور کرد و پرهیزکاری از خود نشان داد.

 

خداوند (ج) در قرآن به مؤمنین امر می‌فرماید که تقوا پیشه کنند:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ»(۱۰۲آل عمران)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)

«فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنفِقُوا خَیْرًا لِّأَنفُسِکُمْ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(التغابن ۱۶)؛ «پس تا می‌توانید تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که برای شما بهتر است؛ و کسانی که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند!»

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا»(احزاب ۷۰)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید.»

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا»(نساء ۱)؛ «ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت. و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست.»

«وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَإِن تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ غَنِیًّا حَمِیدًا»(نساء ۱۳۱)؛ «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانی که پیش از شما، کتاب آسمانی به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش می‌کنیم که از (نافرمانی) خدا بپرهیزید!»

 

چگونه حق تقوای الهی را به جایی آوریم؟

الله تعالی (ج) در آیه‌ی ۱۰۲ سوره‌ی آل عمران به مؤمنان‌ دستور می‌دهد که «آنگونه که حق تقوای الهی است، تقوا پیشه کنید».

امام نووی در کتاب ریاض الصالحین در باب تقوا با ذکر آیه ۱۶ تغابن به مفهوم حق تقوای الهی اشاره کرده است:

الله متعال (ج) می‌فرماید: فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ… پس تا می‌توانید تقوای الهی پیشه کنید…

این آیه تفسیر فرموده‌ی آیه‌ی ۱۰۲ آل عمران می‌باشد که می‌فرماید: (حق تقاته) حق تقوای الهی این است که تا می‌توانید تقوا پیشه کنید زیرا الله تعالی به هیچ کس بیشتر از توانش تکلیف نمی‌دهد.

باید دانست این آیه به معنای تنبلی و سستی در امر تقوا نیست، بلکه این را می‌رساند که باید در حد توان تقوا و پرهیزگاری پیشه کرد.

از آیه ۱۶ سوره تغابن چنین برداشت می‌شود که اگر انسان نتواند به طور کامل و یا به کاملترین شکل حکم و فرمان الهی را اجرا کند، باید در تا حدی که در توان اوست به انجام فرمان الهی بپردازد.

چنان که پیامبر (ص) به عمران بن حصین (رض) فرمود: «صل فائما، فان لم تستطع فقاعدا، فان لم تستطع فعلی جنب»(بخاری /۱۰۵۰)

سایر دستورات شرعی نیز، چنین است.

مانند روزه که الله تعالی می‌فرماید: «ومن کان مریضا ٲو علی سفر فعده من ٲیام أخر..» (بقره / ۱۸۵)

یا درباره‌ی حج می‌فرماید: «لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا» (آل عمران/ ۹۷)

«حج این بیت برای الله، بر کسی که توانایی رفتن دارد واجب است.» یعنی بر کسی که توانایی رفتن ندارد واجب نیست.

به هر حال تقوا و سایر دستورات شرعی به توانایی انسان بستگی دارد، اگر کسی توانایی انجام بخشی از فرمان الهی را نداشته باشد باید به دستوراتی که در توانایی دارد، بپردازد.

 

فواید تقوا برای مؤمن‌ در دنیا و آخرت

- تقوا باعث افزودن علم و بصیرت می‌شود؛

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‌ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمی‌دهد؛ (روشن‌بینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت؛) و گناهانتان را می‌پوشاند؛ و شما را می‌آمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است!»

یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا: خداوند به متقی تشخیص حق از باطل می‌دهد و بدین‌سان می‌تواند نفع و ضرر را تشخیص دهد، علم و دانش نیز در این مقوله می‌گنجد به گونه‌ای که خداوند به انسان متّقی‌ علم و دانشی می‌دهد که دیگران از چنین دانشی برخوردار نمی‌شوند.

- تقوا و پرهیزکاری زمینه هدایت و دانش انسان می‌باشد و حافظه‌ی انسان را تقویت می‌کند و بر عکس گناهان و بی‌تقوایی باعث ضعف حافظه خواهد شد.

از امام شافعی نقل است که: «شکوت الی وکیع سوء حفظی فٲرشدنی الی ترک المعاصی وقال ٲعلم بٲن العلم نور ونور الله لا یٶتاه عاصی»

«بدون شک هر چه دانش و علم انسان بیشتر شود، حق و باطل را بهتر تشخیص می‌دهد و سود و زیان را بهتر درک می‌کند.»

کرامات نیز نتیجه‌ی تقواست. تنها پرهیزکاران کرامت می‌یابند، مانند کراماتی که برای بسیاری از صحابه و تابعین حاصل شده، همان گونه که برای امام عمر (رض) حاصل شد؛

روزی امام عمر (رض) در مدینه درحال سخنرانی می‌گوید: «یا ساریه الجبل یا ساریه الجبل»

لذا تعجب کردند که چه کسی را صدا می‌زند و چگونه در لابه‌لای خطبه‌اش چنین سخنی می‌گوید.

الله (ج) به امام عمر (رض) لشکری را که به فرماندهی ساریه بن زنیم (رض) به عراق رفته بود نشان داد، گویا عمر (رض) لشکر ساریه را با چشمان خود دید و مشاهده کرد که دشمن، آنها را معاصره کرده است، لذا فرمانده‌اش را صدا زد، به او دستور داد که به سمت کوه برود، ساریه نیز این فرمان را در عراق شنید و به سوی کوه رفت.

دکتر قرضاوی می‌فرماید: «اگر کاشانه‌ی قلب انسان به نور تقوا و ایمان آباد گردد، بسیاری از امور ناپیدا برایش متجلّی‌ خواهد شد اما دل‌های ویران و تاریک از چنان نعمتی محروم می‌ماند.»

- تقوا سبب جلب معیّت‌ خداوند می‌شود؛

خداوند می‌فرماید: «…واعلمو ان الله مع المتقین»(توبه/۳۶) «و بدان که براستی خداوند همراه پرهیزکاران است.»

مثال و نمونه این معیّت‌ را در جریان هجرت پیامبر (ص) به مدینه با یار غار ابوبکر صدیق (رض) مشاهده می‌کنیم؛ چنان که خداوند بر زبان پیامبر (ص) خطاب به ابوبکر (رض) در قرآن مبارک می‌فرماید: «لا تحزن ان الله معنا» «نگران مباش به حقیقت الله تعالی با ماست.»

و باید دانست چنین معیتی تنها لایق کسانی چون ابوبکر صدیق (رض) است و آن به سبب تقوای ایشان می‌باشد.

- تقوا سبب هدایت و آگاهی می‌شود؛

«ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ» «آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.»

همچنانکه نور خورشید تنها از شیشه‌ی تمیز عبور می‌کند نه از خشت و گل؛ لذا فاسقان، ظالمان، کافران، مسرفان‌ و تکذیب کنندگان، از هدایت قرآن بهرمند نمی‌شود.

«لا یهدی القوم الفاسقین» (توبه/۸۰)

«لا یهدی القوم الظالمین» (مائده/۵۱)

«لا یهدی القوم الکافرین» (مائده/۶۷)

«لا یهدی من هو مسرف کذاب» (غافر/۲۸)

«لا یهدی من هو کاذب کفار» (زمر/۳)

و فرموده‌اند: هر کس ظرف دلش پاک‌تر باشد، بهرمندی و نورگیری او بیشتر است. چون هدایت دارای مراحل و مراتب و قابل کم و زیاد شدن است.

«وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ» «کسانی که هدایت یافته‌اند، خداوند بر هدایتشان می‌افزاید و روح تقوا به آنان می‌بخشد!»

- تقوا سبب جلب محبّت‌ خداوند میشود؛

«بَلَىٰ مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ» «آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را دوست می‌دارد؛ زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»

- تقوا سبب ورود به بهشت می‌شود؛

«إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ یقیناً» /نپرهیزگاران در باغ‌ها‌ و نهرهای بهشتی جای دارند»

- تقوا سبب گشایش در کارها می‌شود:

«… و من یتق الله یجعل له مخرجا…» (الطلاق / ۲) یعنی هر کس که به دستورات الهی عمل کند و از آنچه الله تعالی (ج) نهی فرموده دوری کند، خداوند بزرگ راه حل و برون رفت از همه‌ی تنگناها فرا رویش قرار می‌دهد.

داستان سه نفری که در غار گرفتار شدند، همان سه نفری که برای گذراندن شب وارد غاری شدند و سنگ بزرگی سرازیر شد و دهانه‌ی غار را بست و چون نتوانستند آن را کنار بزنند و راهی به بیرون پیدا کنند، هر یک از آنها با توسّل‌ به عمل صالح و نیکی که به خاطر خداوند انجام داده بودند (تقوا) دست به دعا برداشته و از خداوند کمک خواستند و الله (ج) کمکشان کرد و سنگ از دهانه‌ی غار کنار رفت.

«و یرزقه من حیث لا یحتسب» (الطلاق / ۳) این نیز از ثمرات تقواست که الله از جایی که گمانش را نمی‌کند به انسان متّقی‌ روزی می‌دهد.

مثلاً‌ اگر کسی به خاطر خداوند دست از کار حرامی مثل معاملات ربوی و امثال آن بردارد، خداوند نیز راه حل و برون‌رفتی از مشکلات بر رویش می‌گذارد هر چند کمی به تٲخیر افتد.

پس باید صبرکند و به وعده‌ی خداوند امیدوار باشد.

در حدیث آمده است: «دعاهای شما پذیرفته می‌شود، تا زمانی که عجله نکنید و نگویید، بارها دعا کردم، اما دعایم قبول نشد»

- تقوا سبب سهولت و آسانی در کارها می‌شود؛

«… وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا» «و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان می‌سازد!»

- تقوا سبب دفع کید و نقشه‌ی دشمنان می‌شود؛

«وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ» «امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه‌های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی‌رساند؛ خداوند به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد.»

صبر و تقوا هر دو لازمه و شرط پیروزی هستند.

- تقوا سبب استحکام بنیان کارها می‌شود؛

«أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»(۱۰۹ / توبه)؛ «آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده بهتر است، یا کسی که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرو می‌ریزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی‌کند!»

- تقوا سبب عاقبت خیر می‌شود؛

«… فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ»(هود/۴۹)؛ «صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است!»

متّقین‌ با انجام دادن اوامر خداوند و دوری از نواهی پروردگار، رضایت او را جلب کرده و سرانجام به سعادت ابدی و همیشگی که جنات‌ نعیم است نایل می‌شوند و عاقبت‌خیری را برای خود تضمین می‌کنند.

- تقوا سبب آرامش و عدم نگرانی می‌شود؛

«… فَمَنِ اتَّقَىٰ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»(اعراف/۳۵)؛ «… کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسی بر آن‌ها‌ست و نه غمناک می‌شوند.»

 

صفات متّقین‌

خداوند متعال (ج) می‌فرماید: قرآن مایه‌ی هدایت است برای متقین و متقین کسانی هستند که:

۱- یؤمنون‌ بالغیب: متقین به غیب و عالم نامحسوس ایمان دارند و به قول سید قطب (رح) انسان با ایمان آوردن به عالم غیب خودش را ازحیوان جدا می‌کند، چون حیوان تنها با حواس ظاهری خود چیزها را درک می‌کند، اما مؤمن‌ متّقی‌ به واسطه ایمان به غیب بالا تر از محسوسات سیر می‌کند.

۲- و یقیمون الصلاه: متقین کسانی هستند که نماز را اقامه می‌کنند، یعنی آنچه حق و شروط نماز را به جای آورده و بدون کم و کاست ارکان و هیئات و واجبات آن را انجام می‌دهند.

۳- و ممّا‌ رزقناهم ینفقون: آنان (متقین) کسانی هستند که از روزی و رزقی که خداوند به آنان عطا فرموده، بخشش و انفاق می‌کنند.

۴- والذین یٶمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک: و ایمان کامل دارد به تمام کتاب‌های‌ آسمانی و قبل از همه قرآن مجید

۵- و بالآخره هم یوقنون: و به روز واپسین ایمان دارند، آن روزی که حتماً‌ می‌آید، که ایمان به آن روز یکی از بزرگترین عامل برای ترغیب آدمی برای انجام امورات خیر و دوری از نواهی پروردگار می‌باشد و همچنین درآدمی هول و هراس ایجاد می‌کند.

«یوقنون» یقین یعنی شناختی که هیچ‌گونه شکی در آن راه نیابد و تنها چنین ایمانی است که موجب عمل است. چون جایی که یقین باشد شک زایل می‌گردد.

«والذین یٶمنون بما انزل الیک وما انزل من قبلک» دراین آیه ایمان به قرآن را جلو‌ انداخته و این نشانه بزرگی و عظمت قرآن است، پس احترام به قرآن قبل از کتاب‌های دیگر است.

 ۶ – «أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.»

پاداش اهل تقوا که به غیب ایمان دارند و اهل اقامه نماز بوده و اهل انفال و صدقه و خیراتند و بلاخره به غیب ایمانی همراه با یقین دارند، فلاحت و رستگاری است و رستگاری نیز بلندترین قلّه‌‌ی سعادت وخوشبختی است.

زیرا خداوند (ج) هستی را برای بشر آفریده «خلق لکم ما فی الارض جمیعا …» (بقره / ۲۹)

و بشر را برای عبادت «وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون» (زاریات / ۵۶)

و عبادت را برای رسیدن به تقوا «ٲعبدوا ربکم … لعلکم تتقون‌» (بقره /۲۱)

و بالاخره تقوا نیز سبب رستگاری «واتقوا الله … لعلکم تفلحون» (مائده / ۱۰۰)

رستگاری نیز بدون تلاش و کوشش به دست نمی‌آید و شرایط و لوازمی دارد:

 ۱- برای رسیدن به فلاحت و رستگاری، تزکیه لازم است.

«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا» (شمس / ۹) «که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده»

 ۲ – برای فلاح و رستگاری جهاد لازم است. «وجاهدوا فی سبیله … لعلکم تفلحون» (مائده/ ۳۵)

 

در پایان

باید دانست: تقوا و پرهیزگاری توصیه خداوند بلندمرتبه می‌باشد و در قرآن شریف به این مهم فرمان داده شده و وظیفه‌ی بندگان نیز به جا آوردن امر خداوند است و برای عملی کردن این وظیفه‌ی مهم باید در حد توان تلاش نمود تا به وسیله تقوا به سعادت و خوشبختی و فلاحت و رستگاری رسید.

و این هم حاصل نخواهد شد مگر با مجاهده با نفس و تزکیه‌ی آن و تزکیه نیز تنها با انجام اوامر پروردگار و دوری از نواهی او که همان «تقوا» به دست می‌آید.

امید است که خداوند ما را در زمره‌ی متّقین‌ قرار داده و راه تقوا و پرهیزکاری را برایمان آسان گرداند.

 

منابع:

۱ – تفسیر فی ظلال استاد سید قطب

۲- تفسیر سعدی شیخ عبدالرحمن بن ناصرالسعدی

۳- تفسیر نور استاد قرائتی

۴-تربیت الاولاد فی الاسلام عبدالله ناصح علوان

۵- ڕێگای صالح بون و بە رە و خودا چون. مامۆستا علی باپیر

۶- شرح ریاض الصالحین شیخ عثیمین

۷ – دایره، المعارف جامع اسلامی سید مصطفی حسینی دشتی

۸- فرهنگ راغب اصفهانی

۹- فرهنگ معین حمید مهدوی

 

۱۰ – معرفت و معنویت شیخ قرضاوی